توی دوران نوجوونیم یه دوره‌ای بود که میرفتم جایی و جاش جوری بود که اصل بر این بود باید اصول پوششی مناسب و قیافه موجه داشته باشی.اما من همیشه وقتی میرفتم با لباس تنگ و موی حالت داده و خلاصه غیرمتعارف میرفتم.مثلا یکی میومد اونجا میگفت با اون پسره که لباس تنگ میپوشه کار دارم همه میدونستن با من کار داره چون تنها کسی بودم که همچین قیافه‌ای داشتم :)) بخاطر همین چیزا هم یه بار با یکی از اون اشخاص بحثم شد و دیگه نرفتم اونجا.خب،من ماهیتم اون بود و دوس نداشتم کسی باشم که نیستم.

***

اگه نگم همه ما،حداقل اکثرمون موقع‌هایی بوده که با این فکر درگیر بودیم که ما چرا در اینجا هستیم و ماهیت وجودمون چیه و اساسا به چه هدفی؟خب،شاید از یه کیهان‌شناس بپرسی بگه برای شناخت جهان هستی،از یه خیّر بپرسی بگه برای خوبی به همدیگه،از یه انسانگرا بپرسی بگه برای کاراهای بشردوستانه و ساخت جهانی بهتر و الی آخر.خب همه میتونه درست باشه اما واقعا ما ماهیتمون چجوری شکل میگیره؟

اگه بخوایم ریز بشیم و نگاه کنیم ما بدون هیچ هدفی اینجاییم.آره،بدون هیچ هدفی؛چون طبق یافته‌ها ما اصلا میتونستیم وجود نداشته باشیم.یه کم ترسناکه چون اگه هدفی نباشه دلیل کارها و محرک ما برای پیشرفت و کارهای انسان دوستانه با حتی شرورانه چی میتونه باشه؟این رو شاید ماهیت وجودی هر فرد بتونه پاسخ بده.

دیدگاه های مختلف درباره ماهیت انسان گفتن که: مثلا انسان ذاتا ماهیتی اجتماعی داره و اجتماع ماهیت انسان رو شکل میده.یا تجربه‌هایی که کسب میکنه باعث شکل‌گیری ماهیته و یا انسان بر اساس تعامل با محیط و بر اساس ادراکاتش ماهیتش رو تشکیل میده.یه دیدگاه دیگه هم گفته انسان کلا ماهیت خوب و مثبتی داره و یا انسان ذاتا نه خوبه و نه بد و ماحصل نهاییه رشد تدریجیه و  الی دیدگاه‌های دیگه.

همه درسته،همه اینها ماهیت ما رو تشکیل میدن.اما این وسط نقش خود فرد چیه؟بهتره بگیم هیچی و همه چی.از یه نظر هیچی چون ما از بدو تولد داریم توسط محیط اطراف بمب‌باران اطلاعاتی میشیم.محیط اطراف میتونه خانواده،رسانه ها،اجتماع باشه.در واقع این بمب‌باران اطلاعاتی ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه ما رو برای تشکیل ماهیت اولیه ما ایجاد میکنه.من بهش میگم خودِ اول.

یه خودِ دوم هم داریم (من اسمشو میذارم خودِ دوم) که زیربناش بر اساس خودِ اول تشکیل میشه که ماهیت نهایی ماست،شامل ضمیرخودآگاه و ناخودآگاه،تفکرات،اولویت‌ها و انتخاب تشکیل میشه که هدف‌های ما هم بر اساس همین موارد شکل میگیره که میتونیم به این سوال پاسخ بدیم: "ما چی یا کی هستیم و به چه هدفی در این هستی وجود داریم؟"

اما یه سوالی که هست اینه که چجوری باید از خودآگاه و ناخودآگاهی که توسط محیط ساخته شده و ما دخل و تصرفی درش نداشتیم به خودآگاه و ناخودآگاه خودساخته برسیم؟که میشه گفت همچین چیزی امکان نداره. :دی


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها